خم شدن. خم گشتن. خم گردیدن. (یادداشت بخط مؤلف) :
خمیده گشت و سست شد آن قامت چو سرو
بی نور ماند و زشت شد آن طلعت هژیر.
ناصرخسرو
خم شدن. خم گشتن. خم گردیدن. (یادداشت بخط مؤلف) :
خمیده گشت و سست شد آن قامت چو سرو
بی نور ماند و زشت شد آن طلعت هژیر.
ناصرخسرو